هوش تجاری و تصميمات مدیریتی سازمان‌ها

چه ارتباطی میان هوش تجاری و تصميمات مدیریتی سازمان‌ها وجود دارد؟ فناوری‌های نوین با سرعتی سرسام‌آور در حال پیشرفت هستند، به‌طوری‌که جوامع به صورت عام و بازار به صورت خاص با شتابی وصف‌ناپذیر به دنبال ترفندهایی می‌گردند که بقایشان را در این عرصه آشفته و متلاطم تضمین کنند.

سازمان‌ها باید بپذیرند که فلسفه حیاتشان تغییر کرده است و دیگر زنده‌بودن به معنای رسیدن به وضعیت سوددهی مداوم نمی‌تواند باشد و باید به دنبال رقابت و ابزار آن باشند، چراکه امروزه کمتر شرکتی در این عرصه به صورت سنتی و به‌دوراز قواعد جدید بازی کسب‌وکار می‌کند و برای اینکه بتوان پا به‌پای رقبا باقی ماند یا شاید به‌سختی و با مهارت بسیار بتوان یک قدم از آن‌ها پیش گرفت، می‌بایست به قواعد جدید بازی کاملاً مسلط بود تا شاید روزی بتوان خود یک قاعده جدید انگاشت. بنابراین تسلط بر فناوری‌های جدیدی مانند هوش تجاری در کسب‌وکارها یک الزام و ضرورتی اجتناب‌ناپذیر تلقی می‌شود.

هدف هوش تجاری و تصميمات مدیریتی سازمان‌ها نیز چیزی جز یادآوری روند روبه رشد و توقف‌ناپذیر نوآوری در فناوری و دگرگونی در نحوه کسب‌وکارها نیست؛ تحولی که در این انقلاب صورت پذیرفته است و دگرگونی‌هایی که در رویه تغییرات موجبات بروز اختلافات و پیدایش شکاف‌های عمیقی رابین فرداها با امروز فراهم آورده و خواهد آورد.

https://www.mgtsolution.com/objfiles/images/332784885_112.gif

چالش سازمان‌ها در استفاده از داده‌ها

سازمان‌های مختلف با ابعاد و زمینه‌های کاری متفاوت ممکن است با مشکلات متفاوتی در امر استفاده بهینه از داده‌های موجود در سیستم‌هایی از قبیل فروش، انبار و مالی مواجه شوند. به‌طور مشخص می‌توان به مسائل زیر به‌عنوان چالش سازمان‌ها در استفاده از داده‌ها اشاره نمود:
•    در بسیاری از شرایط، داده‌ها در منابع مختلفی قرار دارند و یکپارچه نمودن آن‌ها برای به دست آوردن گزارشات تحلیل، عملیاتی هزینه‌بر و زمانگیر برای سازمان‌ها می‌باشد.
•    نرم‌افزارهای عملیاتی در سازمان مثل برنامه‌های فروش، مالی، منابع انسانی، انبار، حقوق دستمزد و غیره می‌تواند گزارشاتی را تا سطح مدیران میانی فراهم آورد. کمتر دیده شده که مدیران ارشد از ابزارهای ذکر شده به عنوان منبع تصمیم‌سازی استفاده نمایند و بیشتر گزارشات مورد نظر آن‌ها توسط مدیران میانی و با صرف زمان زیاد تهیه می شود و گاه این عملیات به‌صورت روزانه باید تکرار شود.
•    بدلیل نوع طراحی نرم‌افزارهای عملیاتی ساختن گزارشات حجیم از اطلاعات موجود بسیار کند خواهد بود.
•    بیشتر گزارشات تولید شده توسط نرم‌افزارهای عملیاتی گزارشاتی ساده و نمایانگر عملیات انجام شده در سیستم می‌باشد و نمی‌توان به‌وسیله آن‌ها گزارشات تحلیلی و چند بعدی در زمان کوتاه ساخت.
•    در بسیاری از مواقع گزارشات ساخته‌شده دیدگاهی عمیق به مدیران ارشد برای اتخاذ تصمیمات استراتژیک مناسب ارائه نمی‌دهد.
•    پرسنل یک مجموعه برای درک بهتر از شرایط کار نیاز به گزارشات تحلیل دارند. عدم سهولت در ایجاد چنین گزارشاتی باعث می شود تا افراد بدنه سازمان از مسیر اصلی کار خارج گردند و یا زمان زیادی صرف تحلیل شرایط مختلف نمایند.
هوش تجاری راهکاری است که برای شرایط مطروحه پاسخ مناسب ارائه می‌دهد.

کلیات هوش تجاری

هوش تجاری یا هوش کسب‌وکار که قالب عمده‌تری را مانند استفاده‌‌های تجاری و غیرتجاری (نظامی و غیر‌انتفاعی) در بر دارد، عبارت است از بُعد وسیعی از کاربردها و تکنولوژی برای جمع آوری داده و دانش جهت زایش پرس و جو در راستای آنالیز بنگاه برای اتخاذ تصمیمات تجاری دقیق و هوشمند. یک هوش تجاری بر اساس یک معماری بنگاه تشکیل شده است و در قالب پردازش تحلیلی برخط به تحلیل داده‌های تجاری و اتخاذ تصمیمات دقیق و هوشمند می‌پردازد.

هوش تجاری، نه به عنوان یک محصول و نه به عنوان یک سیستم، بلکه به عنوان یک معماری و رویکردی جدید موردنظر است که البته شامل مجموع‌های از برنامه‌‌های کاربردی و تحلیلی است که به استناد پایگاه‌های داده عملیاتی و تحلیلی به اخذ و کمک به تصمیم‌گیری برای فعالیت‌های هوشمند تجاری و کسب‌وکار می‌پردازند. اما هوش تجاری را از مناظر دیگر نیز می‌توان بررسی کرد. از منظر معماری و فرایند به هوش تجاری به عنوان یک چارچوب که عامل افزایش کارایی سازمان و یکپارچگی فرایندها بر تصمیم‌گیری در سطوح مختلف سازمانی متمرکز است، نگریسته می شود.

بازار هوش تجاری را ابزاری برای برتری رقابتی و پایشگر و تحلیلگر بازار و مشتریان می‌داند. از نقطه نظر فناوری نیز هوش تجاری یک سیستم هوشمند است که با پردازش دقیق داده‌ها، نقطه دخالت سخت افزار و نرم‌افزار در مغز افزار‌ها به‌حساب می‌آید. ولی به بیان ساده‌تر هوش تجاری چیزی نیست مگر فرایند بالا بردن سوددهی سازمان در بازار رقابتی با استفاده هوشمندانه از داده‌‌های موجود در فرایند تصمیم‌گیری .

درصورتی‌که مفهوم هوش تجاری به‌درستی درک و منتقل نگردد، موجب می شود تا انتظارات مدیران به صورت ناگهانی افزایش یابد و برآورده نشدن این توقعات مواردی را ازجمله سلب اطمینان افراد و به‌ویژه مدیران از این سیستم به دنبال خواهد داشت؛ چراکه هوش تجاری فقط به دنبال کوتاه کردن مسیر‌های پرس و جو در داخل اطلاعات است و خود مستقلاً و بدون نیاز به اطلاعات مناسب قادر به ارائه پیشنهاد یا راهکاری نیست.

نحوه کار هوش تجاری

هوش تجاری بر مبنای یک هدف ساده پیاده‌سازی می شود: “بهبود کارایی با ایجاد بستر مناسب برای تصمیم سازی در سازمان”. وقتی که دیدگاه مدیران نسبت به داده‌های سازمانی کامل و جامع است، می‌توان به تصمیمات اتخاذ شده اطمینان کامل داشت و مطمئن بود که این تصمیمات سازمان را در شرایط رقابتی حفظ می‌نماید و همچنین اهداف تعریف شده به دست خواهند آمد. اما برای استفاده کامل از قابلیت‌های هوش تجاری، این راه‌کار باید توانایی انعطاف‌پذیری و در اختیار گذاشتن امکانات مختلف در سطح افراد، تیم‌ها و کل سازمان را داشته باشد. همچنین هوش تجاری باید به نیاز‌های مختلف افراد در سطوح مختلف سازمان پاسخگو باشد و از تمام اطلاعات ساختار یافته و یا ساختار نیافته برای تصمیم سازی استفاده نماید.

 

ادامه مقاله هوش تجاری و تصميمات مدیریتی سازمان‌ها در وبسایت e-code