مدلی برای قابلیت ردیابی و شناسایی اقلام در زنجیره تامین
چکیده
قابلیت ردیابی، توانایی یک سیستم در ارائه گزارش از وضعیت جاری یا سوابق محصولات است. در سیستمهای تولیدی، قابلیت ردیابی به رهگیری یک محصول یا انباشتهای از آن در چرخه عمر و گردش اشاره دارد. قابلیت ردیابی در تولید یک موضوع عمومی و مستقل از نوع محصول و فرایند تولید است. ضرورت شناسایی محصولات و دستیابی به اطلاعات آنها به منظور شناخت محصولات سالم و با کیفیت و مراجع عرضهکننده آنها و تشخیص آنها از محصولات بیکیفیت و تقلبی باعث شده است که امروزه قابلیت ردیابی بهعنوان یک الزام از سوی دولتها و مشتریان اکثر محصولات پذیرفته شود. این قابلیت، رکن اساسی سیستمهای کیفیت است. این مقاله به تشریح ضرورت قابلیت ردیابی اقلام در زنجیره تأمین، مزایا و کارکردها، انواع و شیوههای ردیابی محصولات، مدلهای مختلف رهگیری و بالاخره دادههای مورد نیاز برای رهگیری میپردازد. علاوه بر آن، یک مدل مفهومی جامع جهت توسعه و پیادهسازی سیستمهای ردیابی در سطح زنجیره تأمین ارائه میدهد که فارغ از ابعاد زنجیرهی تأمین، دامنه تعریف آن، تنوع محصولات و فرایندهای تولیدی مربوط بتواند پشتیبانی لازم را از طرحهای فراخوان محصولات تولیدی به عمل آورد. این مدل امکان مدیریت پیشگیرانه و مؤثر مواد و فرایندهای تولیدی را فراهم میآورد، بهینهسازی مدیریت زنجیرهی تأمین و راهکارهای ارائه شده در این زمینه را پشتیبانی میکند، به تغذیه اطلاعاتی سایر سیستمهای زنجیرهی تأمین میپردازد و تعاملات بین چند زنجیرهی تأمین را پوشش میدهد. روش پژوهش به کار گرفته شده مبتنی بر تفکر بر روی مدلهای رهگیری استاندارد بینالمللی، نظرات مدیران عملیاتی و توسعهدهندگان سیستمهای اطلاعاتی است و در پی ارائه تصویری کامل از یک سیستم ردیابی در سطح زنجیرهی تأمین بهصورت مجتمع و یکپارچه است.
۱- کلیات
۱-۱ . مقدمه
در هر دادوستد یا عملیات تجاری، یک عامل فروش و یک عامل خرید وجود دارد. از آنجا که در گذشته، معاملات منطقهای و در یک محدوده جغرافیایی کوچک صورت میگرفت، کالا مسیر طولانی برای رسیدن به دست مصرفکننده طی نمیکرد. در اغلب مواقع تولیدکننده محصولات خود را که در حجم کم تولید میشد به طور مستقیم در بازار به مصرفکنندگان عرضه مینمود. در بازارهای بزرگتر، بازرگانان با سفر به مناطق مختلف، حجم بیشتری از محصولات و کالاها را از محلی خریداری و به محل دیگر حمل و در آنجا عرضه میکردند.
افزایش جمعیت و برقراری کانالهای ارتباطی بین جوامع که افزایش تقاضا را به همراه داشت از یک سو و توسعه تکنولوژیها و تولید انبوه، توسعه تجهیزات و روشهای حملونقل از سوی دیگر و همچنین تغییرات رفتاری در الگوی مصرف، باعث تغییرات بنیادی در شیوههای تجارت شد، به نحوی که دیگر روشهای سنتی جوابگوی این نیازها نبوده و با کمک تکنیکهای مدیریت و ابزارهای نرمافزاری و سختافزاری جدید، تجارت نیز جنبه علمیتر و تخصصیتری به خود گرفت.
در دهههای اخیر با مطرح شدن مفاهیمی همچون زنجیرههای تأمین به جای فرایندهای مستقل و جزیرهای که دربرگیرنده مجموعهای از عناصر و عوامل متصل از تأمینکننده اولیه تا مصرفکننده نهایی است، تجارت و بازرگانی نیز در این زنجیره متحول شد و عناصر مختلف زنجیره به طور مستقیم و غیرمستقیم در آن به ایفای نقش پرداختند. همچنین با ورود به عصر اطلاعات، به دلیل نیاز به برنامهریزی بر مبنای اطلاعات صحیح در عرصههای مختلف، جریان جدیدی در زنجیره به نام جریان اطلاعات به وجود آمد و مفهوم زنجیره را کامل نمود. در این دوره مسئله دیگری که اهمیت پیدا کرد، ضرورت هماهنگی عناصر زنجیره تأمین بود.
نوآوریها در تکنولوژی اطلاعات به واسطه توسعه دانش کامپیوتر و نیازی که به اطلاعات دقیقتر، جزئیتر و بههنگامتر در مورد کالاها و محصولات وجود داشته و دارد، افزونگی اطلاعات را سبب شده است و این افزایش، دسترسی، درک و تبادل اطلاعات را دشوار ساخته است. بانکهای اطلاعاتی، سیستمهای اطلاعاتی و سیستمهای کدگذاری درک، بهکارگیری و تبادل اطلاعات را تسهیل کردهاند. یک قلم کالا مسیر یا مسیرهای متعددی را در زنجیرههای تأمین طی میکند و اطلاعات متفاوتی را با خود حمل میکند. هر یک از عناصر زنجیره ممکن است موجب افزونگی اطلاعات شود یا اطلاعات را به کار گیرد. بنابراین سیستمی لازم است که بتواند اطلاعات کالا را مدیریت کرده و امکان رهگیری و دنبال کردن کالا را بر اساس اطلاعات فراهم آورد به نحوی که هر یک از عوامل زنجیره به واسطه نوع نیاز خود کالا را در زنجیره شناسایی و تعقیب کند.