استانداردهای GS1 در صنعت پوشاک
صنعت پوشاک، نسبت به دیگر صنایع نیازمند چالاکی و چابکی بیشتری هستند تا قادر باشند به تغییر رفتار مشتریان خود بهموقع پاسخ دهند. اصطلاح لباس و منسوجات برای توصیف صنایع پوشاک استفاده میشود، ولی درواقع این صنعت خود شامل دو قسمت است، قسمت اول صنایع تولیدکننده نخ، پارچه و از این قبیل محصولات و قسمت دوم شامل طراحی و تولید لباس و متعلقات مربوط به آن.
صنعت پوشاک، نسبت به دیگر صنایع نیازمند چالاکی و چابکی بیشتری هستند تا قادر باشند به تغییر رفتار مشتریان خود بهموقع پاسخ دهند. اصطلاح لباس و منسوجات برای توصیف صنایع پوشاک استفاده میشود، ولی درواقع این صنعت خود شامل دو قسمت است، قسمت اول صنایع تولیدکننده نخ، پارچه و از این قبیل محصولات و قسمت دوم شامل طراحی و تولید لباس و متعلقات مربوط به آن.
صنعت پوشاک، نسبت به دیگر صنایع نیازمند چالاکی و چابکی بیشتری هستند تا قادر باشند به تغییر رفتار مشتریان خود بهموقع پاسخ دهند. اصطلاح لباس و منسوجات برای توصیف صنایع پوشاک استفاده میشود، ولی درواقع این صنعت خود شامل دو قسمت است، قسمت اول صنایع تولیدکننده نخ، پارچه و از این قبیل محصولات و قسمت دوم شامل طراحی و تولید لباس و متعلقات مربوط به آن.
در حال حاضر GS1 بر روی قسمت دوم این صنعت تمرکز دارد و این در حالی است که به خاطر ایجاد یک سیستم ردیابی مناسب، GS1 در آینده خیلی نزدیک قسمت اول این صنعت را نیز تحت پوشش خود قرار خواهد داد.
GS1 تولیدات صنعت پوشاک را به پوشاک عادی، پوشاک لوکس، کفش، لباس اسپرت، متعلقات پوشاک مانند کروات، کمربند و غیره و جواهرات تقسیم میکند.
ذینفعان این صنعت شامل تولیدکنندگان مواد خام پوشاک مانند تولیدکنندگان نخ، پارچه، چرم و غیره، تولیدکنندگان پوشاک، کفش و غیره، ارائهدهندگان خدمات مانند ارائهدهندگان خدمات حملونقلی و لجستیکی (LSPs)، مغازههای چاپ تگهای RFID و غیره، صاحبان برند، خردهفروشان، مصرفکنندگان و فدراسیونها و انجمنهای صنعتی هستند.
اخیراً در صنعت پوشاک به دلیل اینکه کالاها بهسرعت در حال جابجایی هستند، دو روند مهم به وجود آمده است:
یکی ادغام عمودی خردهفروشان (vertical integrated retailer)(ادغام عمودی به انگلیسی vertical integration در اقتصاد خرد و مدیریت، فرآیندی است که در آنیک شرکت، شرکتهای توزیع و پخش محصولات خود را، تحت تملک خود درمیآورد تا پس از مرحله تولید، کنترل خود را بر این قسمتها افزایش دهد) و دیگری در سمت دیگر زنجیره تأمین و در نقطه منبع است. ادغام عمودی خردهفروشان (vertical integrated retailer) باعث میشود که شرکتها مدیریت و اختیار زنجیره تأمین خود را در دست بگیرند و در فروشگاههای خود مبادرت به فروش برندهای مختص به خود کنند. همچنین با توجه به کانالهای ارتباطی و همکاریهایی که با شرکتهای دیگر دارند ممکن است برندهای دیگر را در فروشگاه خود به فروش برسانند و یا برندهای خورد را در فروشگاههای دیگر به فروش برسانند.
وظیفه اصلی شرکتهای منبع (sourcing company) مدیریت تدارکات، برای صاحبان برند و ایجاد تحول برای کارخانههای پوشاک و یا کارخانههای تولید نخ و پارچه است. بهمنظور ایجاد بهرهوری بیشتر، معمولاً این شرکتها در نزدیکی کارخانههای بنا میشوند. برخی از این شرکتها زمینههای فعالیت خود را از تجارتهای ساده به طراحی محصولات، تهیه مواد خام، برنامهریزی تولید، برنامهریزی حملونقل و لجستیک و غیره گسترش دادهاند و بهاینترتیب نفوذ خود را در زنجیره تأمین بالابردهاند.
تجارت Omni-Channel
بهمنظور درک بهتر تجارت Omni-Channel نیازمند است که به گذشته برگشته و سیر تکاملی فعالیت خردهفروشان در بیست سال گذشته بررسی کنیم. در این دورههای گذشته استانداردهای GS1 برای دهها سال در خدمت خردهفروشان تک کاناله بوده است. امروزه افزایش پیشنهاد از سوی خردهفروشان و صاحبان برند به مشتریان برای این موضوع که مشتریان ابتدا به جستجو در بین فروشگاههای مختلف بپردازند و وقتی کالایی نظر آنها را جلب کرد به خرید آن اقدام کنند و انتظار دارند که با این روش انتظارات و نیازهای مشتریان خود را بهتر بشناسند و آن را برآورده کنند. امروزه در دنیای تجارت، بسیاری از شرکتها، این کانالها را به بخشهای مختلفی با موجودی، کارمندان پشتیبانی، تجار و طبقهبندی متفاوتی قرار دادهاند.
شکل ۱- Omni-Channel
تجارت Omni-Channel یک تجربه بسیار عالی را در اختیار مشتری قرار میدهد و این تجربه را با جمعکردن همهچیز به دورهم و استفاده از استانداردها برای ایجاد پیوستگی و دوام، دستهبندی نیازهای شخصی با صرفنظر از روشی که مشتری برای خرید انجام میدهد، اتفاق میافتد.
حجم تجارت پوشاک در سطح جهان روبه رشد است و انتظار میرود که در بین سالهای ۲۰۱۵ الی ۲۰۲۰ به رشد دو برابری نیز برسد. بیشتر این رشدها از گسترش بازارها به وجود میآید. بیشتر این رشدها از گسترش بازار و بهخصوص با افزایش قدرت خرید مشتریان، به وجود میآید. این موضوع بیشتر در کشورهای آفریقایی و آسیایی دیده میشود که به حرکت از طیف ضعیف به طیف متوسط جامعه، به لباس و پوشاک با نگاه پیشرفت و جلوه خود در جامعه نگاه میکنند. همچنین مشتریان آسیایی به افزایش سفرهای خارجی و خرید پوشاک از دیگر کشورها روی آوردهاند. طبق پیشبینیهای انجامشده در سال ۲۰۲۰ خرید مشتریان خارجی که از منطقه آسیا و اقیانوسیه از دیگر کشورها خرید خواهند کرد به مبلغی حدود ۶۰۰ میلیون دلار خواهد رسید. همچنین طبق گزارش MCkinsey در سال ۲۰۰۴ حجم فروش شرکتهای متوسط پوشاک تا سال ۲۰۲۵ از ۴ درصد به ۵۵ درصد افزایش خواهد پیدا کرد. در قسمت پوشاک لوکس ۷۵ درصد از فروشها سهم خریداران چینی هستند که خارج از کشور خود اقدام به خرید میکنند. ارزش صنایع پوشاک در سال ۲۰۱۴ حدود ۱.۸ میلیون دلار بوده است که پیشبینی میشود این مبلغ در سال ۲۰۱۸ به ۲ میلیون دلار برسد. تعداد کارکنان صنعت پوشاک به تقریبی به ۷۵ میلیون نفر در سرتاسر دنیا میرسد.
چالشهای صنعت پوشاک
با پیشرفت روزافزون تکنولوژی و افزایش تولید و درخواست مشتریان، صنعت پوشاک با چالشها و مشکلات جدی مواجه شده است. ازجمله این چالشها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
افزایش هزینه مواد اولیه و دستمزد کارکنان و عدم تمایل مشتریان به پرداخت هزینه بیشتر برای تهیه پوشاک، باعث شده است که تولید محصولات به کشورهایی انتقال پیدا کند که دارای مواد اولیه و نیروی انسانی ارزانتری هستند که با صنعتی شدن تولیدات در این کشورها، همچنان رقابت در سطح پایین قرار دارد. برای مثال دستمزد در چین بهطور سالیانه تنها در حدود ۱۵۸ تا ۲۰ درصد افزایش پیدا میکند. درنتیجه همچنان میل و اشتیاق تولید در کشورهای غیر صنعتی و یا کشورهایی که صنعت زیادی ندارند، وجود دارد. کشورهایی مثل ویتنام، بنگلادش، کلمبیا و غیره.
نقش GS1 برای برطرف کردن چالشهای صنعت پوشاک
هر یک از اعضای زنجیره تأمین پوشاک به جهت اینکه بتواند با رقبای خود رقابت کند و هزینههای تولید خود را به پایینترین حد ممکن برساند نیازمند اطلاعات استاندارد و قابلاعتماد در سرتاسر زنجیره تأمین ، صرفهجویی بیشتر، افزایش سرعت عرضه محصولات متنوع به بازار، مدیریت کاراتر موجودی در انبارها، مدیریت بهتر دستهبندی محصولات، وجود اطلاعات صحیح از محصولات، فراخوان سریع محصولات و غیره، است. در اینجا استانداردهای GS1 ایفای نقش میکند و باعث میشود که با استفاده از استانداردهای جهانی و فراگیر خود در حل مشکلات و چالشهایی که بیان شد، ایفای نقش کند. GS1 بانفوذ در زنجیره تأمین پوشاک باعث افزایش سرعت عرضه محصولات به بازار میشود و شرکتها میتوانند بهموقع پاسخگوی نیاز مشتریان خود باشند. همچنین این استانداردها با ارائه اطلاعات صحیح کالا باعث حفظ بهتر مشتری میشوند. همچنین بهسرعت میتوانند کالاهای معیوب در زنجیره تأمین را تشخیص داده و آنها را فراخوان کنند. این استانداردها باعث بهبود دقت موجودیها، بهبود مدیریت طبقهبندی، بهبود شفافیت و ایجاد قابلیت ردیابی محصولات میشود.
قوانین مشخصی برای اختصاص دادن کد GTIN برای محصولات این بخش، وجود دارد. برای مثال یک نوع پیراهن در ۵ رنگ مختلف و ۸ سایز متفاوت وجود دارد. بنابراین هر ترکیب باید یک کد GTIN متفاوت تعلق بگیرد و این به این معنا است که برای این برند نیازمند ۴۰ کد GTIN مجزا است. تخصیص این کدها بهتنهایی باعث افزایش بهرهوری در مدیریت موجودی نمیشود، اما پایه و اساس و زیربنایی برای اجرای EPC/RFID و تبادل الکترونیکی دادهها (EDI) است. طیف وسیعی از محصولات و تولیدات بهصورت یکتا شناساییشده و در تگهای RFID و یا بر روی نمادهای یکبعدی و یا دوبعدی رمزینه (Encode) شوند و اطلاعات محصولات برای شرکای تجاری زنجیره تأمین بهصورت الکترونیکی تبادل شود.
شکل ۲- مدیریت فرآیندها با استفاده از استانداردهای GS1
با توجه بهسرعت فروش محصولات و دوره عمر محصولات در این صنعت، برای اختصاص کد GTIN یک محصول به محصول دیگر میبایست یک دوره زمانی حدوداً ۲.۵ الی ۴ ساله، از تولید آخرین محصول ارائهشده به بازار، صبر کنیم. همچنین پیچیدگیهایی همچون تنوع نوع، طرح، رنگ و غیره، که در این صنعت وجود دارد، لزوم استفاده از شناسایی کالاها بهصورت سریالی را برای ما بیشتر از پیش آشکار میکند. انجام این موضوع باعث افزایش شفافیت و همچنین افزایش موجودی در داخل قفسههای فروشگاه و درنهایت افزایش فروش کالا میشود. افزایش پیچیدگی شناسایی محصولات در صنعت پوشاک باعث ایجاد پیچیدگی تبادل اطلاعات در بین ذینفعان این صنعت نیز میشود که میبایست این فرآیندها بهصورت خودکار صورت بپذیرد. این خودکارسازی شامل سفارش الکترونیکی، فاکتور الکترونیکی، کاتالوگ الکترونیکی و اطلاعات اصلی محصولات و تصاویر و رویدادهای کسب کار، میشود.
افزایش بهرهوری در زنجیره تأمین تنها با هماهنگی و همکاری ذینفعان زنجیره به دست میآید. با توجه به فجایع و ایراداتی که برای کالاها در زنجیره تأمین به وجود آمده است، تمرکز برای ایجاد قابلیت ردیابی در صاحبان برند در صنعت پوشاک، افزایش پیداکرده است. تأمینکنندگان اغلب با پیمانکارها کار میکنند که این پیمانکارها خود با پیمانکارهای دیگر کار میکنند. در اینجاست که موضوع ردیابی وقتی مه اتفاق اشتباهی رخ میدهد، تبدیل به موضوع بسیار مهمی میشود.
در خردهفروشی سوپرمارکتی برای شناسایی کالاها عمدتاً از دو مشخصه نوع و سایز استفاده میشود، برای مثال زمانی که شما میخواهید یک قوطی کنسرو خریداری کنید بیشتر به نوع و سایز آن توجه میکنید؛ اما در صنعت پوشاک علاوه بر دو مشخصهای که بیان شد، مشخصههای دیگر همچون، طرح، رنگ، فصل و غیره نیز برای توصیف کالا موردنیاز است. برای مثال یک تیشرت کتان ساده میتواند سایزهای متنوعی (از S-XXXL) داشته باشد و یا طرح متنوعی همچون یقهگرد یا یقه دار و غیره داشته باشد و یا تفاوت فصلی که میتواند هر پیراهن داشته باشد. همانطور که ملاحظه میشود هر ترکیب این مشخصهها میتواند محصولات متنوعی ایجاد کند که باید با یک GTIN شناسایی شوند. در ۱۰ سال اخیر تمایل به استفاده از کدهای سریالی به همراه فناوری RFID از استقبال بیشتری برخوردار شده است. فرآیند شناسایی سریالی محصولات، برای شناسایی کالاها بهصورت یکتا برای آن دسته از کالاهایی است، که GTIN یکسان دارند. برای مثال دو تیشرت سفید تابستانه سایز XL را در نظر بگیرید. این دو تیشرت کد GTIN یکسانی دارند و هرگز نمیتوان آنها را بهصورت یکتا شناسایی کرد. با استفاده از یک شمارهسریال به همراه کد GTIN میتوان این دو تیشرت را بهصورت یکتا شناسایی کرد و به علت اینکه نماد EAN/UPC برای اضافه کردن شمارهسریال بسیار کوچک است، از حاملهای داده دیگری همچون RFID، دیتا ماتریس و یا دیتا بارها میتوانیم استفاده کنیم. استفاده از حاملهای داده RFID مزایای بیشتری نسبت به دیگر حاملهای داده دارد. یکی از این مزیتها، خواندن حجم زیادی از تگها بدون نیاز به داشتن خط دیدمستقیم است. این موضوع به صاحبان برند و خردهفروشان این امکان را میدهد که فرآیند مدیریت موجودی انبار خود را سریعتر و با دقت بالاتری انجام دهند. میتوانند خیلی سریعتر متوجه شوند که چه کالایی فروش رفته، گم و یا مرجوع شده است. همچنین با بازپرسازی سریعتر قفسههای خود میتوانند فروش بیشتری داشته باشند.